حمیدرضاجونمحمیدرضاجونم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

روح زندگی ام

بهترین لحظه.....

1392/6/7 22:33
نویسنده : مامان حمیدرضا
129 بازدید
اشتراک گذاری

بلاخره انتظارم به سر رسید  خیلی منتظر بودم تا تکون بخوری ویه خودی نشون بدی ولی هیچ حرکتی

نداشتی خیلی میترسیدم چون جنسیتت دوهفته پیش مشخص شده ولی تکون نمیخوردی ناراحتبه هرکی که

میگفتم یه چیز برا خودشون میگفتن من بیشتر ناراحت میشدمناراحت  ولی تا اینکه امروز تکون خوردیلبخندماچ هنوز هم

باور نمیکنم خیلی قشنگ تکون میخوری مثل نبض میزدی اول فک کردم رودهام هستن ولی باخودم گفتم

روده که مثل نبض نیستنیشخند خلاصه مامانی باورم شد که خودتی همه میگن شیش ماه به بعد بیشتر تکون 

میخوری عزیزم قول بده مامانی اذیت نکنی ....حالا وقتی تکون میخوری که من حواسم نیست بعد که

متوجه میشم دیگه تکرار نمیکنی اینقد منتظر میشم ولی بی فایده ....من فدای تنهاپسر م برم  خیلی

خوشحالم خیلی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان پارسا جونی
9 شهریور 92 10:15
مبارک باشه اولین حس مادر بودنت .خیلی این لحظه ها شیرینه ازش لذت ببر [مچ][لبلی قشنگه وصف کردنی خند][hr

ممنون اره خیلی قشنگه وصف کردنی نیست که یه موجود زنده داخل شکم ادم تکون بخوره قربون خدا برم
سولماز
9 شهریور 92 19:23
ای جانم
قربونش برم
این بوسه هام برای حمیدرضای ناز



خیلی ممنون عزیزم حمید رضا هم تشکر میکنه ممنومن که سر زدید