خبر خبر......
گوگولی مامان چطوره
ببخشیدچند روز نتونستم برات چیزی بنویسم چون رفته بودم خونه عمه ی بنده یعنی مادر بزرگ
جنابعالی اونجا هم یه دوماهی میشه نت خرابه هر کاری میکنن درست نمیشه مشکل از شبکه ی اصلیه
خوب خلاصه بگذریم..... بریم سر اصل مطلب ......
که بابایی الهی من فداش بشم اومده بود گفته بودم چهارشنبه میاد ولی نشد دیگه پنج شنبه اومد
جمعه باهم رفتیم باغ عموم اینا که همه اونجا سر جمع بودن تا بابایی همشونو ببینه منظورم
(خاله ها ودایی ها وبچه هاشون )از اونجاهم مغرب اومدیم خونه ......
بابایی قرار بود دوشنبه بره مشهد که به نظرم مثل برقو باد این چند روزی که بود تموم شد
حالا منو میگی دپرس شدم عجیب عزیزم بابایی5 بهمن امتحاناش تموم میشه وتاریخ احتمالی
به دنیا اومدنت 8 بهمنه
دوشنبه شد دیگه من بخوام ونخوام بابایی باید بره انشالله که بادست پر برگرده وتوبهش افتخار کنی
چون داره خیلی سختی میکشه توی غربت تنهایی و دوری از خانواده رو باید تحمل کنه انشالله همین
تابستان به امید خدا درسش تموم میشه وبادست پر پیشمون میاد