رفتن به حسین آباد
حسین آباد باغ همسرم ایناست که هر وقت حالو هوای گردش کنیم میریم اونجا خیلی قشنگو سر سبزه آخرای عید بود که همسرم میخواست بره مشهد باهم رفتیم اونجا حمیدرضاجونم بار اولش بود میرفت اونجا خیلی تعجب کرده بود ولی آخراش خیلی گریه میکرد خسته شده بود مغرب که شد برگشتیم به خونهخیلی خوش گذشت اینم چندتا عکس از اونجا قربون هردوتون آخه پسرم چه غمگینه اینم خاله حنانه ...
نویسنده :
مامان حمیدرضا
14:44