حمیدرضاجونمحمیدرضاجونم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

روح زندگی ام

اخرین روزها

سلام گوگولی مامان این روزای اخر دیگه حالمو گرفته از اول  9ماه نفس تنگی دارم   وقتی میخوابم نفسم میگیره و وقتی زیاد میشینم خسته میشم اصلا نمیدونم چکار کنم   حسم میگه که این هفته زایمان میکنم چون دوروزه یه دردایی دارم....   عزیزمامان حالا بسلامتی هر وقت بدنیا اومدی ولی من دلم میخواد که کاشکی   بابایی اینجا بود اون 5بهمن امتحاناش تموم میشه  خیلی ناراحتم از این وضعیتی که   داریم انشاءالله که این روزای سخت زودتر تموم بشه ......   بابایی اولین امتحانو به خوبی دیروز داد فرداهم یه امتحان داره   انشاءالله که با نمره ی خوب همه ی درساشو پاس کنه و زوده زود بیاد پ...
23 دی 1392

دیگه چیزی نمونده

گوگولی مامان دیگه چیزی نمونده که بیای انشالله بسلامتی این ماه آخره   این نه ماه خیلی برام سخت گذشت بایه عالمه درد ولی فدای سرت مادر شدن یعنی همین فقط توسالم بدنیا بیای هزار بار شکرمیکنم   روح زندگی منو بابا با اومدنت روح جدیدی به منو بابایی بخشیدی حس تازگی   حس مسولیت بهمون دادی.....   از خدا میخوام بهمون قوت ونیرو بده تا در تربیتت کوتاهی نکنیم آمین .....   دلم برات یه ذره شده این ماه آخر دیگه تحمل و صبر آدم تموم میشه دیگه چیزی نمونده ....   ...
11 دی 1392

مراحل رشد جنین

اسپرم در لوله فالوپ   تخمک یه قرارملاقات.....اما نه معمولی!! لوله فالوپ دواسپرم در تماس با تمخک اسپرم برنده... روز پنجم-ششم روز هشتم- جنین به دیواره رحم چسبیده! مغز جنین شکل میگیرد! روز 24-بعداز 18روز قلب جنین شروع به شکلگیری میکند.میدانیم که جنین یک ماه هیچ استخوانی ندارد. 4 هفته. 4-5 هفته هفته5-جنین9 میلی متر است.وسوراخ چشم بینی ودهان به وضوح دیده میشود. 40روز بعد. هفته8 -جنین به سرعت در کیسه رحمی رشد میکند. هفته 10-پلکها نیمه باز هستن.ودر روزهای آتی کاملابسته میشوند. هفته 16 -جنین از دستهایش برای شناخت محیط پیرامون استفاده میکند. ...
1 دی 1392

پسر مامان درچه حاله.....

سلام به همه ی دوستای عزیز قرار بود که خبر سنو رو بهتون بگم واقعا به این علم پزشکی نمیشه اعتماد کرد شنبه 16 اذر رفتم سنو که وقتی داشت معاینه میکرد گفت پاهاشو باز نمیکنه خیلی طول کشید معاینش تا اخر گفت که پاهاشو باز کرد پسره من موندم چی بگم بعدشم گفت که تا وقتی که بدنیا بیاد معلوم نیست شاید دختر باشه ولی فعلا که پسره هههههههههههههه من به دکتر هم گفتم که این سومین باره برا تعیین جنسیت میام خیلی خندیده  میدونم حسم میگه پسری  مادر فدات بشه حمیدرضا ی عزیزم ...
20 آذر 1392

خبر خبر......

گوگولی مامان چطوره  ببخشیدچند روز نتونستم برات چیزی بنویسم  چون رفته بودم خونه عمه ی بنده  یعنی مادر بزرگ جنابعالی اونجا هم یه دوماهی میشه نت خرابه هر کاری میکنن درست نمیشه مشکل از شبکه ی اصلیه خوب خلاصه بگذریم..... بریم سر اصل مطلب ...... که بابایی الهی من فداش بشم اومده بود گفته بودم چهارشنبه میاد ولی نشد دیگه پنج شنبه اومد جمعه باهم رفتیم  باغ عموم اینا که همه اونجا سر جمع بودن تا بابایی همشونو ببینه منظورم (خاله ها ودایی ها وبچه هاشون )از اونجاهم مغرب اومدیم خونه ...... بابایی قرار بود دوشنبه بره مشهد که به نظرم مثل برقو باد این چند روزی که بود تموم شد حالا منو میگی دپرس شدم عجیب ...
20 آذر 1392

بابایی داره میاد

گوگولی مامان امیدوارم خوب وسلامت باشی مامان فدای اون تکون خوردنات بره  که چه بامزه میزنی به شکمم ومنو هیجانی میکنی عسل مامان امشب سر شام بودم بابای بهم یه اس ام اس داد که چهارشنبه میام منم قاشق به دستم بود گذاشتم وفورا براش زنگ زدم بابایی گفت اگه مشکلی پیش نیاد میاد مطمئنم انشالله که میاد ......خیلییییییییییی دلم براش تنگ شده حالا من تا چهار شنبه چجوری صبر کنم   ...
9 آذر 1392

زندگی جه می گوید....

زندگی چه می گوید؟ امروز که از خواب بیدار شدم از خود پرسیدم زندگی جه می گوید؟ جواب را در اتاق پیدا کردم پنکه گفت خونسرد باش ! سقف گفت اهداف بلند داشته باش! پنجره گفت دنیارابنگر! ساعت گفت هرثانیه باارزش است ! آینه گفت قبل از هرکاری به بازتابش بیندیش! تقویم گفت به روز باش! در گفت در راه هدف هایت سختی ها را هل بده وکنار بزن!       ...
28 آبان 1392